به گزارش مشرق، سرباز روحالله رضوی، فعال رسانه در کانال تلگرامی خود نوشت:
جیغها علیه ایران برای چه بلند است؟
جریان ضد ایرانی در فضای عربی یک تقسیمبندی پررنگ دارد: آنانیکه اساسا ضد مقاومت هستند - و طبعا ضد ایران - و آنانیکه با اصل مقاومت فلسطینی مشکلی ندارند اما با ایران و کنشگریاش و همپیمانانش مشکل دارند.
دسته اول خیلی روشن، بیآنکه تقلایی برای نفی نقش ایران در ماجرای مقاومت فلسطینی بکنند، همسو با جریان صهیونیستی رسانهای، فریادشان این است که ایران منطقه را بیثبات کرده اما دسته دوم همه زورش را میزند که بگوید ایران واقعا و آنطوری که باید پشت مقاومت فلسطین نیست و اگر ایران هم کاری در این معرکه میکند برای منافع ملی خودش است.
در این نوشته کاری به خاستگاههای این دشمنی دستهای از عربها - چه اولی و چه دومی - ندارم که آیا ماجرا عربیعجمی است یا شیعیسنی یا ژئوپلتیک و یا ترکیبی از این همه. مساله این است که این دو جماعت مانند هم نیستند و اتفاقا تنشی شدید بر سر جنگ غزه پیدا کردهاند. بعلاوه بعد از هفت اکتبر اردوگاه کسانیکه در دنیای عرب مسالهی ذاتی با مقاومت نداشتهاند، بواسطه پررنگتر شدن نقش ایران در معرکه غزه و البته بیرنگی نقش دیگر بازیگران منطقهای در قبال مقاومت فلسطین، هر روز تنگ و تنگتر شده است.
جریانات و چهرههای رسانهای در دنیای عرب توانسته بودند در میان همین دسته دوم از عربهای ضد ایران تئوری توطئهی "رابطه پشت پرده میان ایران و اسرائیل" را جا بیندازند هرچند که شاید مخاطب ایرانی توانایی هضم این تئوری را نداشته باشد. حالا این دستهی دوم هر روز یا با اظهار نظری از مقامات اسرائیلی روبرو میشود که از دشمنی با ایران سخن میگوید و یا افزایش تنش و درگیری میان ایران و اسرائیل دنبال میکند و یا مهمتر از همه تصریحات مقاومت فلسطینی را در باب نقش ایران میشنود و بدین سان پایههای آن تحلیل توطئه محور در ذهنش روزبروز سستتر میشود و در نتیجه زمینه تمایل به سمت ایران بیشتر.
این شرایط دقیقا موقعیتی است که شاخکهای کسانیکه بر سر این دشمنی با ایران پیمان خون بستهاند شدیدا میجنبد و نگران از موج گرایش به سوی ایران و سیاستهایش در منطقه به واکنشی هیستریک و بیمارگونه علیه ایران کشیده میشوند که شاید بارزترین نمونهاش مجری اسبق شبکه الجزیره فیصل قاسم باشد.
فیصل قاسم این روزها تبدیل گشته به ماشین تمسخر و توهین و تحقیر جمهوری اسلامی ایران و گوی سبقت را در این عداوت بیمارگونه از رقبای سعودی خویش برده اما درست در زمانیکه با دادوبیداد و دستوپازدنهای امثال قاسم روبرو میشویم آنچه را نباید از یاد ببریم این است که کلانسیاست منطقهای ایران در حال بازیافتن عمق راهبردی خویش در منطقه است که صدای اینان بلند شده.
آنانیکه ایران را متهم به داشتن منافعی در ماجرای حمایت از فلسطین میکنند به تعبیری شاید اشتباه هم نمیگویند؛ در برابر محور عادیانگاری رژیم اسراییل در منطقه، ایران محوری بنام مقاومت را راهبری میکند و آینده منطقهی غرب آسیا توسط برنده این تقابل رقم خواهد خورد. فلسطین در نقطه کانونی این معرکه، تعیین کننده برنده و بازنده است و یکی از شاخصهای این برد و باخت افکار عمومی منطقه است. ایران که افکار عمومی منطقه را به سمت خویش متمایل کند یعنی که دارد زمینههای آن پیروزی تاریخی را فراهم میآورد و طبیعی است که جیغها و ضجیجها برخیزند.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.